بر گور من غرلي بخوان....
نوشته شده توسط : نفیسه

چکمه ای نيست

دژخيمی نيست

ما مرده ايم

زندگی نيست

ما در گريز ناگزيرمان

به چاه افکنده شديم

بی هيچ نشانی

حتی پيرهنی پاره

چون کسی در انتظار نيست

به ياد ندارد مرا

همه در فکر آب و علف گوسفندان بوديم

که ندانستيم خود فراموش شديم

به چرای نادانی در دشت های فراموشی

سوگوار عشق در خمودگی عاشقی

در انديشه بی تفاوتی با هستی

در جدال با صدای خاک

ما مرديم

وقتی عشق را از گندم زدوديم

وقتی گاوآهن را بر انسان بستيم و


گاو را پرستيديم

من ديگر نيستم

تو اگر هست شدی

بخوان اين سنگ نوشته را

ننويس بر شن های ساحل


من مستم يا هوشيار

تو اگر هوشيار شدی

آواز مستی بخوان

به شکرانه پرواز گنجشک ها

من مردم

تو اگر مست شدی

بر گور من غزلی بخوان.





:: بازدید از این مطلب : 291
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 دی 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: